ارسال به دوست نسخه چاپي
درددلهای یک پیشکسوت صنعت آرد
اندر فضایل وعده!
نقل است که در زمانهای قدیم و در ایام خشکسالی که کار بر کشاورزان مزارع زیره سخت میشد و توان آبیاری مزرعه خود را نداشتند، به جای آبیاری مزرعه، وعده آبیاری میدادند و گویا بدین وسیله تا دور بعدی و آبیاری مجدد، مزرعه سرپا میماند و از خشکی آن جلوگیری میشد!
گذشته از صحت و سقم این حکایت، این روش در مورد دستمزد آسیابانی واحدهای آردسازی صحت دارد و مسئولین هر از گاهی وعده جبران مافات و افزایش دستمزد آسیابانی داده و واحدهای آردسازی نیز تا مدتی لنگلنگان به تولید خود ادامه میدادند. متأسفانه در بلبشویی گرفتاریم که برخی از مسئولین و سیاستگذاران، جوابگوی کارهای خود نیستند. سالها است که فعالان بخش خصوصی در مورد دو نرخی بودن آرد و مضرات آن تذکر میدهند تا آنجا که منجر به اخذ تصمیمات ناکافی در مورد قیمت آرد گردید اما تا تکمیل زنجیره واقعی شدن قیمتها، تمام مضراتی که دامنگیر این صنعت است، ادامه خواهد داشت و علاج آن، واقعی شدن قیمت آرد و تک نرخی شدن آن است. از طرفی سرمایه، حساس و فرار است و سرمایهگذاری تا جایی ادامه مییابد که بازدهی اقتصادی و صرفه عادلانه داشته باشد. در سالهای گذشته، همواره وعده افزایش دستمزد آسیابانی داده شده و گاهی نیز به صورت قطرهچکانی و با تاخیر فراوان، کمی از ضرر و زیان کاستند اما هیچگاه کافی نبوده است و این وعده وعیدها هنوز هم ادامه دارد. اطمینان از بازدهی منصفانه یک سرمایهگذاری خوب، منوط به امکان آیندهنگری و برنامهریزی دقیق است. در حالی که دولتها سرمایهداران را تشویق به بهکارگیری سرمایه خود در امر تولید و اشتغال مینمایند، وجود مقررات و بخشنامههای گوناگون و خلقالساعه، مانع برنامهریزی بوده و سرمایهدار را از سرمایهگذاری جدید باز میدارد. مسئولین نه تنها باید با اخذ تصمیمات و سیاستهای درست، امکان برنامهریزی درازمدت یا حداقل میانمدت را فراهم سازند بلکه نباید بر سوددهی و منفعت صنایع، بخل ورزیده و برعکس باید شرایط مطلوب را برای سرمایهگذاران جهت کسب سود و منفعت عادلانه و منطقی فراهم سازند تا نه تنها واحدهای صنعتی را سرپا نگاه دارند بلکه از سود حاصله بتوانند واحدهای خود را نوسازی نموده و توسعه دهند. در سالهای اخیر تورم، افزایش دستمزد کارگران، هزینه و افزایش دهها برابری قیمت قطعات و ماشینآلات، ادامه کار و پیشبینی رویدادهای آینده را مشکل و حتی غیرممکن نموده است. واحدهای صنعتی که تولیدات آنها از قیمتگذاری معاف است، همزمان با افزایش دادهها، تولیدات خود را تا آنجا که کشش بازار اجازه میدهد، افزایش میدهند. گرچه آن واحدها نیز به دلیل گرانی و عدم توانایی مصرفکننده و کشش بازار، محدودیت دارند اما در مورد تولیداتی که قیمتگذاری میشود، این مهم در دست سازمانهای قیمتگذار است. در سالهای اخیر شاهد آن بودهایم که سازمانهای مذکور در خصوص قیمتگذاری عادلانه، بخل ورزیده و واحدها را در تنگنا قرار دادهاند. نمونه بارز این موضوع، واحدهای آردسازی هستند که با افزایش افسارگسیخته هزینه قطعات، ماشینآلات و دستمزدها، سوخت و غیره، همچنان چشمشان به دست ارگانهای قیمتگذار است و فریاد و اعتراض آنها نیز نادیده گرفته میشود. باید توجه داشت که حاصل و نتیجه این سیاستها، در سالهای آینده در مستهلک شدن ماشینآلات پدیدار خواهد شد و آنگاه در کوتاهمدت و حتی میانمدت، قابل جبران نخواهد بود و وعده و وعیدها نیز مشکل را حل نخواهد کرد و هنگامی که کارد به استخوان رسد، به جز تعطیلی یا روی آوردن به مشاغل دیگر، چارهای وجود نخواهد داشت. متأسفانه در سالهای گذشته نه تنها شاهد کند شدن روند سرمایهگذاری در بخش صنعت و تولید بودهایم بلکه نظارهگر تعطیلی برخی از واحدها و نیز عدم استفاده کامل و بهینه از سرمایهگذاریهای انجام شده هم هستیم که صنعت آردسازی، نمونه بارزی از آن است. باشد که تا دیر نشده، فکر جبران مافات و جلوگیری از ضرر و زیانها باشیم... راسخینژاد رئیس هیأت مدیره شرکت آرد سعادت یزد