ارسال به دوست
نسخه چاپي
روز سپاس
در شماره قبل نشریه نگاه هستی، مقالهای تحت عنوان «31 فروردینماه!» نوشتم و به دلیل انتخاب این روز برای نامگذاری «روز ملی گندم و نان» اشاره نمودم. یکشنبه سیویکم فروردینماه آمد و رفت و آنچه باقی ماند، خاطرهای بسیار خوش برای گروهی دلسوز و زحمتکش از این حوزه از مزرعه تا سفره بود.
شاید قبلاً نیز نوشته باشم که سال 1384 برای اولین بار با همت مدیرعامل وقت شرکت غله و خدمات بازرگانی منطقه یک کشور، در سیلوی تهران در مراسمی بسیار ساده و به دور از تشریفات، از پیشکسوتان حوزه آرد و نان استان تهران به صورت جدی تقدیر شد و به برگزیدگان هم به عنوان یادبود، علاوه بر لوح تقدیر، تندیسی زیبا تحت عنوان گندم بلورین اهدا شد. از چند هفته قبل از برگزاری روز ملی گندم و نان که متوجه شدم قرار است این مراسم با همکاری و همدلی شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران و بنیاد ملی علوم و فنون غلات و در محیطی ساده و دانشگاهی با محوریت حفظ جایگاه واقعی دستاندرکاران این حوزه برگزار شود، یقین حاصل کردم که این مراسم موفق خواهد بود و من را بسیار امیدوارتر از گذشته کرد و ناخودآگاه به یاد خاطرهای افتادم که فکر میکنم شاید یک بار دیگر آن را نقل کرده باشم اما به جهت اینکه تعداد قابل توجهی از مخاطبان، جدید هستند، بازگویی آن خالی از فایده نیست. سالها قبل در دوران دولت یازدهم، شهرستان ری که معروف است به قبله تهران، به دلایلی که هرگز نفهمیدم چرا، مدتها فرماندار نداشت و به دست سرپرست اداره میشد. از قضا، سرپرست وقت فرمانداری که مدتی نسبتاً طولانی آنجا را اداره کرد، شخصیتی بسیار فرهیخته بود به نام مهندس جانه که سالها است همچون من بازنشسته شده است. از نظر من یکی از نکات برجسته مدیریت وی، علاقهمندی خاصش به حوزه آرد و نان بود. در آن دوران که کمتر مدیری را در حوزه غیر نان میشد پیدا کرد که به مسائل جانبی نان نیز توجه کند، مهندس جانه علاوه بر مسائل جاری آرد و نان، به صورت جدی به دنبال ارتقا بخشیدن به هویت نانواخانه بود. یکی از کارهای بهیادماندنی آن زمان، برگزاری همایش تجلیل از پیشکسوتان و زحمتکشان صنف نان در شهر ری و شهرهای زیرمجموعه بود. به طور خاص، روزی بدون مناسبت خاص، همایشی در باقرشهر که از یکی از بخشهای نسبتاً ضعیف و از توابع ری است، به همت و هدایت مهندس جانه برگزار شد. فکر میکنم زیباترین قسمت این همایش، زمانی بود که گروهی از مسئولین دولتی و صنفی برای دادن لوح تقدیر و جایزه به تعدادی از نانوایان روی سن بودند و ریشسفیدانی با قدهای خمیده، یکی پس از دیگری بالا میآمدند و لوح تقدیر و جایزه خود را دریافت میکردند. اما نقطه عطف این همایش زمانی بود که یکی از این پیرمردان عزیز پس از دریافت لوح و جایزه خود، از شدت خوشحالی با چشمانی اشکبار و با لهجه شیرین آذری پشت میکروفون رفت و گفت: «بیش از هشتاد سال از عمرم میگذرد و این اولین بار است در طول عمرم که به من جایزهای تعلق میگیرد.» این صحنه به قدری تأثیرگذار بود که تمام حاضرین در سالن، از مسئولین روی سن گرفته تا مدعوین، همراه با اشک شوق آن پدر زحمتکش که خود را سینهسوخته تنور نانوایی نامید، گریستند. قویاً یقین دارم که نانوای پیری که آن روز اشک شادی ریخت، هرگز مادیات جایزه برایش پشیزی ارزش نداشت و اشکش برای این بود که پس از سالها، دیده شده است. البته برکسی پوشیده نیست که در ادوار و استانهای مختلف، این حرکت با نامهای متفاوت انجام شده و همیشه همت برگزارکنندگان بر آن بوده است که این کار مستدام باشد لیکن آنچه این حرکتها را همچون بسیاری از موضوعات مهم کشور از پا میانداخت، مسأله همیشگی تغییر مدیریتها در سطح کلان بود. خوشبختانه دیگر نباید مثل قبل آرزوی قدمت برای اینگونه مراسم داشته باشیم چرا که روز ملی در تقویم رسمی کشور به ثبت رسیده و چه بخواهیم چه نخواهیم و حتی اگر مدیریت کلان کشوری عوض شود، این روز برای این حوزه باقی خواهد ماند و در سالهای آتی نیز شاهد برگزاری مراسمی درخور و شایسته همچون مراسم روز سیویکم فروردینماه سال 1404 خواهیم بود. بیشک اگر امروز به جای برگزاری اولین مراسم روز ملی گندم و نان، در حال برگزاری بیستمین یا حتی سیامین آن بودیم، آن کشاورز مظلوم که در شهری کوچک، تمام عمر خود را به کشت و زرع پرداخته، وقتی که در جشنواره اول یا دوم دیده میشد، تا به امروز کیفیت کار خود را ارتقا بخشیده بود و سایرین نیز سعی میکردند دنباله راه وی باشند. یقیناً نانوایی که به جهت کمک به مستمندان، مهر نان بین نیازمندان توزیع میکند، اگر در جشنواره چهارم یا پنجم مورد تقدیر قرار گرفته بود، تا به امروز نهتنها سطح کار خود را بالاتر برده بود بلکه تقدیر از وی باعث میشد بسیاری از همکارانش نیز به این کار تشویق شوند. اگر کارخانهدار آردی در یکی از نقاط دورافتاده کشور در یکی از جشنوارهها دیده میشد، حتماً این دیده شدن بر نحوه فعالیت وی و سایر همکارانش تأثیر مثبت میگذاشت. تردید ندارم که آن مدیر و کارمند خدمتگزار در دولت که در هر نقطهای از کشور در حال خدمت است، با هیچ پاداش نقدی به اندازه یک تقدیر استانی یا ملی از کار خود احساس رضایت نخواهد داشت. پس در پایان، برگزاری اولین همایش روز ملی گندم و نان را به فال نیک میگیریم و با امید به برگزاری دهها روز ملی نان دیگر، چه ما باشیم چه نباشیم، از فرصت استفاده کرده و از بانیان اصلی این حرکت بسیار ثمربخش، دکتر راد معاون وزیر جهاد کشاورزی و مدیرعامل شرکت مادرتخصصی بازرگانی دولتی ایران و معاون محترمشان دکتر جباریزادگان در روابط عمومی، مهندس محمدرضا مرتضوی رئیس انجمن صنفی آردسازان ایران، دکتر علیرضا کریمی رئیس کانون هماهنگی دانش، صنعت و بازار زنجیره گندم، آرد و نان، دکتر مهرزاد جمشیدی رئیس بنیاد ملی علوم و فنون غلات، مهندس محمدجواد کرمی و نهایتاً مهندس داوود شفق و همه دستاندرکاران، تقدیر و تشکر میکنم. به امید روزهای خوب برای گندم، آرد و نان... ان شاءا... غلامرضا مظاهری