ارسال به دوست  نسخه چاپي 

31 فروردین‌ماه!

در دنیا مرسوم است که روزهای ماه به مناسبت‌های خاص نامگذاری می‌شوند. برخی از این روزها، بین‌المللی است و در بسیاری از کشورها به صورت یکپارچه آن روز را به عنوان روزی ویژه گرامی ‌می‌دارند، همچون اول ماه مه (روز کارگر) اما بسیاری از روزهای گرامیداشت، روزهایی است که مصرف داخلی دارد و فقط در یک کشور کاربرد دارد مثل برخی از ایام ملی و مذهبی در ایران. در این بین روز اول فروردین که نوروز است و در ایران با ورود به آن سالی جدید آغاز می‌گردد، در بسیاری از کشورهای نیمکره شمالی جهان نیز علی‌رغم اینکه از تقویمی ‌دیگر استفاده می‌کنند، یا تعطیل است یا در تقویمشان با عناوین مختلف و نام‌های متفاوت به این روز به عنوان شروع فصل بهار اشاره شده است. علاوه بر کشورهای همسایه شرقی، غربی و شمالی، می‌توان کشور ژاپن را نیز به عنوان مثالی بارز معرفی کرد زیرا در تقویم رسمی‌ آن کشور، روز اول فروردین با عنوان «اعتدال بهاری» یا «شان بان نوهی»، تعطیل رسمی ‌است.

 

به طور قطع، از تیتر این مقاله متوجه شدید که منظورم از نگارش این مطلب، روز ملی گندم و نان است. روزی که از سال قبل و بر اساس مصوبه‌های شوراهای مرتبط، به این نام در آمد و در تقویم رسمی‌ کشور جای گرفت. ضمن تقدیر از دست‌اندرکاران محترمی ‌که بالأخره پس از سالیان مدید، متوجه شدند برای گرامیداشت اصلی‌ترین ماده غذایی کشور باید چنین روزی در تقویم گنجانده شود، چند نکته ذهن بنده و برخی از دست‌اندرکاران حوزه بزرگ گندم، آرد و نان را به خود مشغول کرده که بسیار علاقه‌مندم روزی برای این نکات، پاسخی بیابم.

مطلب اول اینکه چرا 31 فروردین‌‌ماه؟ همان‌طور که عرض کردم معمول نامگذاری یک روز در دنیا، مناسبتی خاص است و بنده هرچه گشتم، مناسبتی خاص برای ارتباط بین این روز با موضوعش پیدا نکردم. شاید برخی بگویند این روز همزمان با شروع برداشت است که باید گفت در برخی از نقاط گرمسیر کشور من‌جمله شمال هرمزگان و جنوب کرمان و سیستان و بلوچستان، گاهی برداشت گندم از دهه اول و دوم فروردین آغاز می‌گردد و اگر هم به مناسبت شروع کاشت بهاره باشد، آن هم روز خاصی ندارد و به درجه حرارت خاک بستگی دارد که می‌تواند از شروع فروردین‌ماه در مناطقی که عرض کردم، آغاز شود. در هر صورت اگر کسی از ارتباط خاصی با این مناسبت باخبر شد، لطفا به بنده هم اطلاع دهد. 

اما مسأله اصلی‌تر اینکه سالیان متمادی زحمت کشیده شد که حوزه‌ای بزرگ از مزرعه تا سفره با عنوان «حوزه گندم، آرد و نان» معرفی شود و در این نامگذاری، یکباره شاهد آن بودیم که بخش آرد از آن حذف شده و به نظر می‌رسد که ظاهراً این مسأله برای کسی از تصمیم‌گیرندگان نیز مهم نبوده چون جایی شنیدم که یکی از مسئولین در پاسخ به موضوع حذف بخش آرد از این روز گفته است: «نمی‌شد که نام همه را آورد چون در این صورت باید شیرینی، ماکارونی، بیسکویت و خیلی چیزهای دیگر را می‌آوردیم!»

چون بنده در آن جلسه نبودم، اطلاع دقیق از نتیجه ندارم اما اینجا پاسخ آن عزیز را خواهم داد. دوست عزیز! این نامگذاری شما مثل این است که روزی را به نام مرغ و نیمرو یا دام و ماست نامگذاری کنید و در این بین تخم‌مرغ و شیر را ندیده باشید! البته شنیدم که در خصوص رفع این اشکال اساسی، اقداماتی صورت گرفته که ظاهرا موضوع به شورای مربوطه ارجاع شده که در هر صورت هر تصمیمی‌ که گرفته شود، به 31 فروردین‌ماه 1404 نمی‌رسد و می‌رود برای سال 1405 و بعد از آن...

البته حضرت حافظ می‌فرمایند: «عیب می‌ جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو» همان‌طور که در اول مطلبم نیز اشاره کردم و از دست‌اندر‌کارانی که برای گرامیداشت اصلی‌ترین ماده غذایی کشور، چنین روزی را در تقویم گنجانده‌اند، تقدیر کردم، اینک نیز به محاسن وجود چنین روزی اشاره خواهم کرد.

نخستین موضوع اینکه دیگر در هر شهر و استانی به صورت جزیره‌ای جشن گندم و نان نمی‌گیرند و اگر هم گرفتند دیگر نامش را روز ملی نمی‌گذارند. اما مهم‌ترین موضوع اینکه این روز بهانه‌ای خواهد شد برای دیده شدن کاستی‌ها و کمبودها و انتخاب بهترین روش‌ها برای برطرف کردن این نواقص؛ نواقصی از مزرعه تا سفره همچون شناسایی پراکنش نقاط حاصلخیز بر مبنای میزان ظرفیت و میزان بارندگی و آب منطقه، اصلاح بذور بر مبنای جغرافیای منطقه کاشت، اصلاح روش‌های برداشت به نسبت روش‌های فعلی، ایجاد مراکز بوجاری قبل از حمل نهایی گندم به مقصد، اصلاح روش‌ها و جداول خرید ابتدا بر مبنای کیفیت و سپس بر مبنای پاکی گندم، اصلاح روش‌های آسیابانی و حرکت به سمت آسیابانی مدرن، کمک به ترمیم برخی از کارخانه‌های قدیمی ‌و کهنه صاحب برند آرد به جای تأسیس کارخانه‌های جدید، اصلاح روش‌های حمل و نگهداری آرد از کیسه به حمل فله، اصلاح ساختار نانواخانه سنتی با حفظ سنت‌ها و ذائقه مصرف‌کننده به روش‌های مدرن، کمک به بازسازی نانوایی‌های سنتی به جای ایجاد نانوایی‌های جدید، برطرف کردن معضل بزرگ نانواخانه و نجات آن از سیستم ناکارآمد نانینو، برگزاری کلاس‌های آموزشی با ارائه مدرک معتبر به نانوایان تازه‌کار،  آموزش عمومی ‌به مردم در خصوص چگونگی خرید، حمل، مصرف و نگهداری نان از طریق رسانه‌های عمومی ‌کشور و  شاید ده‌ها مورد دیگر که به ذهن من نیامد و شاید همین بهانه‌ای باشد برای مخاطبین عزیز این مقاله که آن‌ها نیز کاستی و کمبودهای این حوزه را از منظر خود لیست نمایند و جهت انعکاس بهتر، در اختیار نگاه هستی قرار دهند.

اما کلام آخر را همچون ده‌ها بار دیگر تکرار می‌کنم و آن چیزی نیست مگر اینکه هیچ‌یک از این مسائل، قابل دسترسی نیست مگر اینکه این حوزه از قید و بند نرخ‌گذاری‌های دستوری، آزاد شود و گندم، آرد و نان، بازار خود را پیدا کنند و اگر قرار است در این بخش، یارانه‌ای در حدود 300 همت هزینه شود، این یارانه به صورت منطقی بین تولید و مصرف توزیع شود و دست واسطه‌ها و دلال‌ها از این حوزه کوتاه شود.      

 

ان شاءا...

غلامرضا مظاهری