ارسال به دوست نسخه چاپي
پتانسیل عظیم کشاورزی آفریقای شرقی در شکلدهی امنیت غذایی این قاره و تأثیر بر بازارهای جهانی غلات
بیش از 60 درصد از زمینهای قابل کشت جهان در آفریقا قرار دارند که پتانسیلی بسیار زیاد را برای «کسبوکار کشاورزی تجاری در مقیاس بزرگ» در خود جای دادهاند.
به گزارش نگاه هستی به نقل از millermagazine، مشارکت بین سرمایهگذاران محلی و بینالمللی، نویدبخش پروژههای زیرساختی منطقهای بوده و میتواند رشد و کارایی تجارت کشاورزی را افزایش دهد. تقاضای فزاینده برای حبوبات و محصولات مقاوم به خشکی مانند سورگوم و ارزن، فرصتهای صادراتی جدید را ارائه میکند. منطقه آفریقای شرقی در حال افزایش صادرات حبوبات به بازارهای جدید از جمله اتحادیه اروپا است. EAGC در سال 2006 به عنوان یک شورای غیرانتفاعی از شرکتها و سازمانها در زنجیره ارزش غلات در منطقه آفریقای شرقی با مأموریت تسهیل تجارت غلات ساختاریافته، کارآمد، فراگیر، پایدار و سودآور تأسیس شد. عضویت در EAGC برای سازمانهای ثبت شده در زنجیره ارزش غلات، از جمله سازمانهایی که فعالانه غلات را در تولید/کشاورزی، تجارت/ انبارداری و فراوری مدیریت میکنند و به عنوان اعضای فعال شناخته میشوند و سازمانهایی که راهحلهایی برای این بخش ارائه میکنند، آزاد است. در حال حاضر، EAGC دارای بیش از 700 عضو ثبت شده است که هر ساله در مجمع عمومی برای دریافت گزارش از نمایندگان منتخب خود در هیأت مدیره و اتخاذ تصمیمات کلیدی برای اجرا از سوی دبیرخانه تشکیل جلسه میدهند. کشورهای EAGC در منطقه آفریقای شرقی شامل هفت کشور شریک جامعه آفریقای شرقی (EAC) یعنی کنیا، اوگاندا، تانزانیا، رواندا، بورونئی، سودان جنوبی و جمهوری دموکراتیک کنگو و همچنین سه کشور همسایه یعنی مالاوی، زامبیا و اتیوپی هستند. انتظار میرود در آیندهای نزدیک، کشورهای دیگر نیز به این شورا بپیوندند. وضعیت فعلی صنعت غلات و تجارت کشاورزی آفریقا بخش غلات در منطقه شرق آفریقا بسیار متنوع است. این منطقه در حال تولید، تجارت، فراوری، واردات، صادرات و مصرف مقادیر قابل توجه غلات و حبوبات است. برخی از کشورها در تولید غلات، مزیت نسبی و رقابتی دارند و برخی دیگر دارای کسری هستند و باید غلات را وارد کنند. به طور کلی، این منطقه کسری گندم زیادی دارد و بین 90 تا 95 درصد گندم خود را وارد میکند. برخی از کشورها مانند اوگاندا و تانزانیا دارای تولید ذرت مازاد هستند و با کشورهای همسایه تجارت میکنند. کنیا، بزرگترین خریدار ذرت در منطقه است. به طور معمول، کشورهایی مانند زامبیا و مالاوی به اندازه کافی برای مصرف محلی تولید دارند و حتی در برخی مواقع، مازادی هم دارند که به کشورهای منطقه صادر میکنند. با این حال، در فصل زراعی 2024-2023، مالاوی و زامبیا دچار خشکسالی شدهاند که منجر به کمبود شده و به دنبال آن مجبور به واردات ذرت برای پوشش کسری خود شدهاند. سورگوم، ارزن و جو از دیگر غلاتی هستند که در این منطقه تولید میشوند. سورگوم قرمز به طور فزایندهای جهت ترکیب با سایر غلات برای تهیه فرنی در منطقه محبوبیت دارد. جو عمدتاً برای مالتسازی و معمولاً تحت قرارداد، تولید میشود. علاوه بر غلات، این منطقه یک تولیدکننده عمده حبوبات از جمله لوبیا و نخود است. این منطقه، حبوبات را به آسیا، اروپا و سایر بازارها صادر میکند و هند یک بازار پیشرو برای حبوبات شرق آفریقا است که تانزانیا تولیدکننده و صادرکننده اصلی آن است. رشد صادرات حبوبات به بازارهای جدید از جمله اتحادیه اروپا و به خصوص ایتالیا به طور فزایندهای در حال افزایش است. همچنین شاهد افزایش تقاضا برای سورگوم قرمز و ارزن هستیم. ارزن انگشتی و ارزن مرواریدی به دلیل اینکه محصولاتی مقاوم به خشکی و بسیار مغذی هستند، نویدبخش افزایش ثروت کشاورزان و در عین حال رضایت مصرفکنندگان هستند. چالشهای عمده رویارویی با صنعت غلات آفریقای شرقی سیاست تجاری، یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی صنعت است که بر سرمایهگذاریها تأثیر منفی میگذارد و منجر به افزایش قیمت مصرفکننده میشود. برای جامعه آفریقای شرقی (EAC) و بازارهای مشترک شرق و جنوب آفریقا (COMESA)، اجرای معاملات یک چالش بزرگ است. به عنوان مثال، اعمال تعرفههای مشترک خارجی از سوی کشورهای عضو، سد راه امور تجاری است زیرا برخی از دولتها اجازه میدهند تعرفههایی که اجازه واردات بدون عوارض گمرکی را در یک کشور میدهد، باقی بماند در حالی که برخی دیگر تعرفهها را به طور کامل اعمال میکنند. این مزیتی برای کسانی است که غلات مانند برنج و حتی گندم را بدون عوارض گمرکی با قیمتهای بسیار پایینتر در مقایسه با کسانی که عوارض را به طور کامل پرداخت کردهاند، به بازارهای همسایه میفروشند. ادامه ممنوعیتهای مکرر واردات و صادرات، معمولاً غیرقابل پیشبینی و بدون مبنای مشخص، تهدیدی همیشگی برای این بخش به شمار میرود و تصمیمات سرمایهگذاری بلندمدت را برای سرمایهگذاران دشوار میکند زیرا سیاستها موقتی و اغلب با انگیزههای سیاسی هستند. زیرساختهای ذخیرهسازی و امکانات انبارداری نیز محدود هستند زیرا اینها سرمایهگذاریهایی عمده هستند که سالها طول میکشد تا بازدهی داشته باشند. قابلیت سرمایهگذاری در ذخیرهسازی و انبارداری با استفاده مداوم از امکانات برای ایجاد درآمد کافی برای پوشش هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای تعیین میشود. با این حال، در برخی موارد، زمانی که تولید داخلی کافی نیست، حتی امکانات موجود برای مدتطولانی خالی میماند و واردات از سوی دولتها ممنوع میشود. تجارت فرامرزی بین کشورهای منطقه به دلیل روشهای غیردوستانه، پرهزینه و بوروکراتیک برای ترخیص مرزها عمدتاً غیررسمی است. تجارت فرامرزی غیررسمی، ثبت نشده و در آمار تجارت ملی نشان داده نمیشود به این معنی که مسیر، حجم و ارزش تجارت گزارش شده است و سیاستهای لازم و همچنین حمایتهای تجاری مورد نیاز به دلیل کمبود دادهها و شواهد وجود ندارد. عوامل کلیدی مؤثر بر تولید غلات در شرق آفریقا سطح بهرهوری غلات در منطقه آفریقای شرقی به طور کلی کمتر از میانگین جهانی و بسیار پایینتر از سایر مناطق مانند آمریکا و اروپا است و شکافی قابل توجه در عملکرد ایجاد میکند. دلایل شکاف عملکرد بسیار زیاد است و شامل غالب مزارع خردهمالکی است که در ابتدا در مقایسه با مزارع بزرگ تجاری در غرب که از صرفهجویی در مقیاس عظیم برخوردارند و دارای عملیات کشاورزی دقیق بسیار مکانیزه و مبتنی بر دانش هستند، نامطلوب است. در حالی که مزارع در غرب از طریق تملک و یکپارچهسازی زمین به دنبال بازدهی بالاتر و صرفهجویی در مقیاس بزرگتر هستند، مزارع در آفریقا با تقسیمهای فزاینده، کوچکتر میشوند. همچنین شاهد کاهش زمینهای قابل کشت در طول زمان هستیم زیرا زمینهای کشاورزی برتر به کاربریهای دیگر تبدیل میشوند، روندی که اگر معکوس نشود، توانایی منطقه برای تولید غذای کافی را تضعیف میکند و در نتیجه واردات مواد غذایی را افزایش میدهد بنابراین جای تعجب نیست که واردات مواد غذایی آفریقا که در حال حاضر حدود 41 میلیارد دلار تخمین زده میشود، تا سال 2025 به بیش از 100 میلیارد دلار افزایش یابد. برای آفریقا یک تراژدی مضاعف است که مجبور شود فناوری و کالاهای سرمایهای شامل ماشینآلات، تراکتورها، وسایل نقلیه، رایانهها، پنلهای خورشیدی و غیره را وارد کند و پس از آن با واردات حجم بالایی از مواد غذایی باعث بدتر شدن تراز تجاری بین واردات و صادرات شود؛ نظر به اینکه آفریقا با فرایند و محصولات ارزش افزوده نمیتواند به بازارهای اروپا و غرب دسترسی داشته باشد. تک کشت پایدار بدون تناوب زراعی مناسب، عدم تجزیه و تحلیل خاک و استفاده نامناسب و ناکافی از کودها منجر به افزایش اسیدیته خاک و ناتوانی گیاهان در برداشت عناصر غذایی از خاک و وابستگی به کشاورزی دیم در مواجهه با تغییرات اقلیمی میشود. استفاده از تجهیزات ابتدایی کشاورزی ناکارآمد، برداشت و جابهجایی نامناسب که منجر به آلودگی غلات به آفلاتوکسین و تلفات زیاد پس از برداشت میشود، تنها برخی از مواردی است که باعث کاهش بهرهوری در منطقه میشود. این مسائل، متأسفانه همراه با چالشهای سیاستی همچنان ادامه مییابد و بهرهوری را پایین میآورد و در نتیجه بازده سرمایهگذاریها را برای کشاورزی کاهش میدهد. فناوری چه نقشی در افزایش تولید، کیفیت و تجارت غلات در شرق آفریقا دارد؟ فناوری بهبود بذر و استفاده از بذرهای هیبریدی تأیید شده در مناطق آگرو اکولوژیکی در افزایش تولید، کیفیت و تجارت نقش حیاتی ایفا میکند. خوشبختانه، صنعت بذر در منطقه به خوبی تنظیم شده و بسیار پیشرفته است و تمام شرکتهای بزرگ چندملیتی، ملی و منطقهای بذر، بذر گواهی شده را تحت پلتفرم تجارت بذر COMESA ارائه میکنند. فناوریهای مکانیزاسیون مزرعه برای کاشت، کنترل علفهای هرز و آفات، برداشت و مدیریت پس از برداشت نیز نقش کلیدی در این بخش دارند. بیشتر این فناوریها وارداتی هستند و مشمول مالیات بر واردات و ارزش افزوده میشوند. به عنوان مثال، در کنیا، بذرها، نهادههای مزرعه و ماشینآلات، مشمول مالیات و عوارض هستند که هزینه تولید را افزایش میدهد و کنیا را در مقایسه با همسایگان خود رقابتیتر میکند. سایر فناوریها مانند آزمایشها، تجهیزات و مواد مصرفی تضمین کیفیت نیز مشمول عوارض و مالیات میشوند که آنها را گران و از دسترس کشاورزان دور میکند. در نتیجه، کشاورزان و بازرگانان، غلات خود را نمونهبرداری و آزمایش نمیکنند زیرا هزینه آزمایش بسیار بالا است بنابراین اجرای استانداردهای ایمنی و کیفیت مواد غذایی دشوار میشود. در نتیجه مردم در معرض خطرات مصرف غلات آلوده قرار میگیرند که منجر به مرگ و میر ناشی از آفلاتوکسیکوزیس حاد میشود و همچنین اثرات دیگری مانند رشد کوتاهقدی و افزایش موارد سرطانزا را به همراه دارد. GSoko EAGC و سیستمهای دریافت انبار الکترونیکی، نمونههایی از فناوریهایی هستند که در منطقه برای افزایش کارایی و شفافیت در تجارت غلات برای جذب بودجه و سایر راهحلهای پشتیبانی تجاری به کار گرفته شدهاند. این راهحلها، هنوز در مراحل ابتدایی خود هستند و به حمایت بیشتر برای مقیاسبندی و ایجاد منافع برای این بخش نیاز دارند. چشمانداز آینده برای تجارت کشاورزی آفریقا روندهای اخیر در سطح ژئوپلیتیکی که شرایطی جدید برای تجارت بینالملل ایجاد میکند تا به طور سیستماتیک مانع ورود محصولات قاره آفریقا به بازارهای اروپا و سایر بازارهای غربی شود، نشان میدهد که سرمایهگذاری برای توسعه تجارت کشاورزی در آفریقا ممکن است انجام نشود. به عنوان مثال، مقررات جدید جنگلزدایی اتحادیه اروپا (EUDR)، واردات کالاهای تولید شده از زمینهای جنگلزدایی و تخریب شده پس از 31 دسامبر 2020 را مسدود میکند به این معنی که آفریقا نمیتواند از زمینهای قابل کشت موجود خود برای افزایش تولید کالاهای صادراتی استفاده کند. جدا از ژئوپلیتیک، سرمایهگذاران بالقوه که قصد ورود به بخش کشاورزی آفریقا را دارند، باید چندین فاکتور از جمله قوانین مربوط به زمین را در نظر بگیرند و مراقب باشند که در سرزمینی که دارای اختلاف است، گرفتار نشوند. در آفریقا درگیریهای سیاسی علیه تجارت کشاورزی شامل تولید، پردازش و توزیع محصولات مصرفی نهایی، یک چالش واقعی به شمار میرود که در آن شرکتها برای «حمایت»، از سیاستمداران اخاذی میکنند. بسیاری از پروژههای کشاورزی و اغلب طرحهایی که پتانسیل توانمندسازی اقتصادی روستاییان را دارند به دلیل مخالفت سیاستمداران، با شکست مواجه شدهاند. برای دوام تجارت کشاورزی، معمولاً دسترسی مناسب به بازاری فراتر از کشور میزبان مورد نیاز است تا امکان تأسیس در مقیاسی را فراهم کند که بتواند اقتصاد پویا ایجاد کند. با این حال، تمایلات ملیگرایانه مستمر همچنان به تقویت موقعیتهایی ادامه میدهد که دسترسی به بازارها را معمولاً از طریق موانع تجاری، تعرفهای و غیرتعرفهای که تلاشها برای یکپارچگی منطقهای را تضعیف میکند، مسدود میکند. مشارکت، فرصتی خوب را برای سرمایهگذاران بالقوهای که به دنبال ورود به تجارت کشاورزی آفریقا هستند، ارائه میکند. ترکیبی از شرکتهای داخلی و سرمایهگذاران خارجی تحت یک ساختار حاکمیتی و مدیریتی قوی، فرصتی عالی برای سرمایهگذاری موفق است. بسیاری از نهادهای خارجی که در آفریقا بدون بهرهمندی از درک وضعیت این سرزمین در جنبههای فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تأسیس شدهاند، موفق نشدهاند. اگرچه چنین مشارکتهایی آسان نیست اما همچنان کلید سرمایهگذاری موفق در تجارت کشاورزی در آفریقا است. انرژی، عاملی دیگر است که باید در نظر گرفت زیرا در دسترس بودن برق با کیفیت خوب و قیمت رقابتی، یک چالش است. تلاشها برای سرمایهگذاری در نیروگاههای تولید برق آبی، زمینگرمایی، فراساحلی و نیروگاههای زغال سنگ ضعیف بوده است زیرا نیاز به سرمایهگذاری قابل توجهی دارد که به آسانی در آفریقا در دسترس نیست. چنین پروژههای بزرگی اگر از طریق اوراق قرضه زیرساختی منطقهای که از طریق بازارهای سرمایه و سیستمهای پولی منطقهای جمعآوری شدهاند، در چند کشور و تحت حمایت مالی RECs انجام شوند، بسیار خوب عمل خواهند کرد. در نهایت، موضوع مدیریت ارز خارجی و نوسان مربوط به آن و همچنین امکان بازگرداندن سود در برخی از حوزههای قضایی آفریقا، یک چالش است.