ارسال به دوست  نسخه چاپي 

دیوار کوتاه

چند وقت پیش افتخار همکلامی ‌با شخصی فرزانه قسمت من شد. در گفت‌وگویی که یکی دو ساعت طول کشید و بیشتر من شنونده بودم، از هر دری سخن به میان آمد و علاوه بر اینکه نکاتی بسیار آموزنده آموختم، متوجه شدم که وی در زمینه ریشه‌یابی ضرب‌المثل‌های سنتی ایران نیز صاحب‌نظر است و علاوه بر اینکه در این حوزه تحقیقات مفصل انجام داده، خود نیز برای تعداد قابل توجهی از مثال‌های فارسی، تفسیری جداگانه دارد که برخی از تفسیرهایش با آنچه ما از قبل شنیده‌ایم، متفاوت است و از طرفی کاملاً منطقی و مستدل به نظر می‌رسد.

 

 

وی نظریه‌ای جالب در مورد مثال «دیوار کوتاه» داشت و اعتقاد داشت که این مثال حتماً مربوط به کسب و کار است و خیلی به دیوار خانه ربطی ندارد. معتقد بود که در روزگاران قدیم هم مثل امروز دیوار به دور باغ‌های میوه می‌کشیدند و هرکه وسعش بیشتر بود، دیواری بلندتر می‌کشید و هرکه وضع مالی ضعیف‌تری داشت، دیوارش کوتاه‌تر بود. در فصول باردهی درختان و فصل برداشت محصول و سود بردن از دسترنج یک سال قبل، آن باغی بیشتر مورد عنایت مفت‌بران قرار می‌گرفت که دیوارش کوتاه‌تر و پریدن از این سوی دیوار به آن سوی دیوار راحت‌تر بود. برای همین این مثال به وجود آمد و در هرجا که حقی از آدمی‌ ضعیف‌تر ضایع شود، گفته می‌شود که دیوار فلانی کوتاه‌تر است یا دیوار من کوتاه‌تر است.

اوضاع و احوال امروز نانواخانه در کل کشور من را به یاد این مثال انداخت. دیدم که بحق، این مثال چقدر با وضعیت بیشتر نانوایان کشور که تقریباً بیش از 90 درصد را شامل می‌شوند، صدق می‌کند. هرچه نانوا در کارش سالم‌تر بود، ظاهراً دیوارش هم کوتاه‌تر بود و در این سال‌ها بیشتر ضربه خورد، تا بدان‌جا که در سهمیه‌هایی که برای مردادماه از سوی سامانه بی‌دروپیکر و بی‌صاحب نانینو برایشان تعریف شد، این بار دیگر دیواری برای نانوا باقی نماند! نانوایی که سهمیه روزانه‌اش حدوداً بین 30 تا 50 درصد کم شده، دیگر رمقی برای ادامه کار ندارد. البته باید به کسانی که باعث این کار بوده‌اند گفت که یقیناً مقدار شارژ سامانه با سرانه مصرف کشور همخوانی ندارد و در آینده‌ای نزدیک مجبور خواهند بود که مجدداً سهمیه‌ها را به حالت اول بازگردانند.

در چند سال اخیر به قدری فشار به نانوا وارد کردند که اول کارگران خبره از نانواخانه کوچ کردند و بعد آرام آرام نان سنتی تبدیل به نانی شد که نه سنتی بود و نه صنعتی. نانوای امروز دیگر چیزی از چاشنی گرفتن خمیر نمی‌داند، کاری که خلیفه در گذشته‌های نه چندان دور با اولین محموله آرد می‌کرد و در یک کاسه، نمونه آرد جدید را تبدیل به خمیر می‌کرد و سپس خمیر نمونه به دست شاطر پخته می‌شد و ملاک کار خمیرگیر و شاطر طی چند روز بعدی، نحوه عمل آمدن این خمیر و نان بود تا اینکه آرد جدید بیاید و احتمالاً نوع خمیرگیری و پخت آرد با آن آرد متفاوت بود. امروز خمیرگیر و شاطر به صورت یکسان هر نوع آردی را که به دستشان می‌رسد، به یک شکل خمیر می‌کنند و با یک روند ثابت می‌پزند.

در گذشته نه چندان دور، یک شاطر حرفه‌ای قبل از شاطر شدنش، دستانش از سوی استادی که به مرشد معروف بود بازدید می‌شد و مرشد تشخیص می‌داد که این دست به درد شاطری می‌خورد یا نه و آن شاطر بود که می‌دانست چگونه از آردهای مختلف بهترین خمیر را به عمل آورد و آن خمیر در تنورهای سنتی، آن نانی را طبخ می‌کرد که امروز همه با نام نان کامل به دنبالش هستند.

در چند سال اخیر عده‌ای در سازمان‌های بی‌ربط با نان که از نان فقط خوردنش را بلد بودند، آمدند و با خلق روش‌هایی من‌درآوردی، بلایی به سر نان و نانوا آوردند که دیگر انگیزه‌ای نه برای تولید نان خوب وجود دارد و نه برای زنده نگه داشتن رسوم در نانواخانه. با دلسرد شدن و از دور خارج شدن نسل قدیم و نانوایان کهنه‌کار و تمایل نداشتن به ادامه شغل پدر از سوی فرزندان، نانوا مجبور شده مغازه‌ای را که حاصل تمام عمرش بوده، یا بفروشد یا اجاره دهد که در هر دو صورت نفر بعدی مسلماً همچون خودش دلسوز نبوده و ادامه‌دهنده راه وی نخواهد بود.

البته این موضوع نیز نباید فراموش شود که با افزایش جمعیت و سرعت گرفتن زندگی علی‌الخصوص در شهرها، حتماً روش‌های قدیم نیز شاید دیگر خیلی به کار نیاید و کمتر کسی است که طاقت بیاورد همچون گذشته شغل نانوایی را انتخاب کند و پله‌های کاری را در نانواخانه یکی یکی طی کند و به اوج برسد. البته این مسأله در اکثر مشاغل وجود دارد و جوان امروز کم‌طاقت‌تر از جوان قدیم شده و همه می‌خواهند یک‌شبه ره چندساله را طی کنند.

بارها در مقالات قبلی خود نوشته‌ام که راه‌حل مشکلات نان بسیار ساده‌تر از آن چیزی است که الآن اتفاق می‌افتد. از یک طرف آزادسازی کامل چرخه نان از مزرعه تا سفره و دادن یارانه به مصرف‌کننده نهایی با اشکال مختلف همچون کارت مخصوص پرداخت بابت کالاهای اساسی بدون نقد شدن می‌تواند معضل مادی نان و نانوا و مصرف‌کننده را حل کند و از سوی دیگر می‌توان برای دادن جان دوباره به سیستم از پا‌ درآمده نانواخانه با تأسیس آموزشگاه‌های رسمی ‌پخت نان سنتی، در جهت تربیت نسل جدید نانوای خبره اقدام کرد، کاری که از سال‌ها قبل در اکثر کشورهای اروپایی اجرایی شده و حتی تا مرحله دانشگاه نان نیز پیش رفته است.

البته از حق نباید گذشت که خوشبختانه با همت برخی از دلسوزان در حوزه نان‌های حجیم و نیمه‌حجیم، هم زنجیر یارانه از پای نانوایان حجیم پاره شد و هم چند سالی است که چند آموزشگاه خصوصی در آن حوزه شروع به فعالیت نموده‌اند که جای تقدیر و تشکر دارد. ما نیز همچون نانوایان منتظریم که با روی کار آمدن دولت جدید، این طرح خانمان‌برانداز نانینو که دیوار کوتاه نانوا را هر ماه نسبت به ماه قبل کوتاه‌تر می‌کند، بازنگری شود بلکه عدالت واقعی دوباره به این حوزه بازگردد.

 ان شاءا...

 

غلامرضا مظاهری