ارسال به دوست  نسخه چاپي 

پاناماکس‌های خالی

حدود بیست سال قبل در یکی از نخستین شماره‌های نشریه نگاه هستی برای اولین بار تیتری زدیم با عنوان «نهضت سیلوسازی» و از آن به بعد اهمیت وجود سیلوهای استاندارد را بارها با مطالب و عناوین مختلف به رشته تحریر در آوردیم. پس از آن هر جا سخن از سیلوسازی در کشور به میان می‌آمد، حتماً از عنوان نهضت سیلو‌سازی استفاده می‌شد چرا که در اولین سال خودکفایی گندم، برداشت از مرز 14 ميليون تن گذشته بود و این مهم در صورتی شکل گرفت که ظرفیت سیلوهای استاندارد در کشور چیزی در حدود 3 میلیون تن بود.

 

 

آن زمان برآورد می‌شد که نیاز به سیلوی استاندارد در حدود 10 میلیون تن است و از روی ناچاری چند میلیون تن گندم در شرایطی کاملاً غیراستاندارد در انبارهای مسقف و فضای روباز نگهداری می‌شد. حتماً از خود می‌پرسید پس سال‌های قبل چه می‌کردند که در پاسخ باید گفت درآن سال‌ها، به واسطه آنکه تقریباً اکثر گندم مورد نیاز کشور از طریق واردات تأمین می‌شد و ورود گندم به بندرها هم مطابق با یک برنامه‌ریزی و زمان‌بندی از پیش تعیین شده صورت می‌گرفت، آنچنان کمبود سیلوی استاندارد به چشم نمی‌آمد و عملاً نیازی به فضای بیشتری احساس نمی‌شد چرا که با مصرفی در حدود 9 میلیون تن در سال که بخش عمده‌ای از آن در فصول مختلف و با ترتیب و به مرور زمان و فاصله وارد می‌شد، حدود 3 میلیون تن فضای نگهداری کافی به نظر می‌رسید و اگر هم نیاز بیشتر بود، به صورت موقت از انبارها و فضاهای روباز استفاده می‌شد.

اما این انبارها و فضاهای روباز هم برای خودشان داستان‌هایی شنیدنی داشتند! نه از امکانات مناسب برای استفاده از قوانین انبارداری در آن‌ها خبری بود و نه حفظ شرایط بهداشتی در آن مکان‌ها فراهم بود. داستان باران و برفش هم به کنار! درست در زمانی که مردم و کشاورزان از خداوند منان بارش باران و برف را تقاضا می‌کردند، گروهی بودند که دست به آسمان دراز کرده بودند که خدایا نباران تا این روکش‌ها را روی این گندم‌ها بکشیم یا این قسمت سقف انبار را درست کنیم یا این گندم‌ها را جابه‌جا کنیم!

با افزایش یکباره تولید گندم به منظور بالا بردن انگیزه ساخت سیلو از سوی بخش خصوصی، شرکت بازرگانی دولتی، در اولین مرحله با افزایش بسیار قابل توجهی، میزان اجاره سیلو و انبارهای مکانیزه کارخانه‌ها را بالا برد و سپس طبق برنامه‌هايي كه به سازمان مديريت ارائه نمود، پيشنهاد کرد كه برای ساخت سیلو، وامي با کارمزد 12 درصد با اولویت کارخانه‌های آرد به بخش خصوصي داده شود كه 50 درصد کارمزد را دولت تقبل می‌نمود و این کار، انگیزه سیلوسازی را چندین برابر کرد. در ادامه نیز با هدف اعتمادسازی بخش خصوصی و پیشقدمی ‌در امر سیلوسازی، به سه شرکت زیرمجموعه شرکت بازرگانی دولتی ایران، مأموریت احداث سیلو در 3 منطقه رباط کریم، همدان و اسلامشهر داده شد.

آن روزها سیاست کلی این بود که با ايجاد فضاهاي استاندارد ذخيره‌سازي در كشور، نه تنها كمبودهاي داخلي برطرف شود بلکه با در نظر گرفتن موقعيت جغرافيايي كشور و قرار گرفتن در منطقه‌اي كه همواره از آن به عنوان پلي مابين شرق، غرب، شمال و جنوب یاد کرده‌اند، به موفقیت‌های بزرگ در حوزه تجارت جهانی گندم نیز دست یافت و این تجارت را در منطقه خاورمیانه احيا کرد.

سال‌ها قبل در یکی از مقالات خود از سیلوهای گندم در کشور با عنوان پاناماکس‌های خشکی نام بردم و در توضیحی خلاصه نوشتم که چرا نام پاناماکس را روی نوعی از کشتی‌ها که عموماً فله‌بر هستند و تقریباً بسیاری از آن‌ها به حمل غلات نیز اشتغال دارند، گذاشته‌اند که به جهت یادآوری و ارتباط بیشتر موضوع با وضعیت فعلی، مجدداً به آن موضوع اشاره می‌کنم. کشتی‌های پاناماکس که در حدود 65 تا 70 هزار تن قابلیت حمل کالا را دارند، به واسطه طول کمتر از 300 متر و عرض حدود 35 متر و میزان آبخور 14 متری‌شان، قادرند از کانال پاناما عبور کنند و به همین دلیل به این نوع کشتی‌ها، پاناماکس می‌گویند و اگر کمی‌ دقت کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که عموماً بسیاری از سیلو‌ها در جهان به نسبت جمعیت منطقه‌ای خود، 65 تا 70 هزار تن یا ضریبی از این میزان، گنجایش دارند. پس بی‌راه نیست که ما از سیلو‌های خود با عنوان پاناماکس‌های خشکی نیز نام ببریم.

 متاسفانه در چند سال اخیر با سیاست‌گذاری‌های اشتباه در حوزه‌های مختلف و مرتبط با کاشت و برداشت و واردات محصولات کشاورزی که نیاز به استفاده از سیلو دارند، نه تنها از ظرفیت‌های ایجاد شده در امور تجارت جهانی استفاده نشد بلکه امروز به واسطه اشتباهات پی در پی همچون جانمایی نادرست در محل احداث سیلوها، اجازه ساخت سیلو به اشخاص حقیقی به جای کارخانه‌های آرد، ناتوانی در برآورد واقعی میزان تولید، عدم قیمت‌گذاری به موقع گندم، نامنظم بودن نحوه ورود غلات به کشور، سرگردانی چندماهه کشتی‌های حامل غلات نزدیک بندرهای کشور و بسیاری از موارد اینچنینی، با سیلوهایی خالی مواجه هستیم که همچون غول‌های بتنی و فلزی، گرسنه، خاموش و غمگین سر به آسمان ساییده‌اند. سیلوهایی که هر یک به اندازه چندین کشتی فله‌بر اقیانوس‌پیمای پاناماکس، گنجایش دارند. جالب‌تر اینکه امروز به جای اینکه از سیلوهای همجوار کارخانه‌های آرد مطابق با تفاهم‌نامه‌های امضا شده بدون پرداخت هزینه انبارداری استفاده شود، به دلایلی نامعلوم، گندم را با پرداخت مبالغ قابل توجهی به عنوان هزینه نگهداری، در سیلوهایی نگهداری می‌کنند که در هنگام ساخت، مسئولین آن‌ها چندین تعهد محضری داده‌اند که ما هرگز از دولت درخواست نگهداری گندم دولتی نخواهیم کرد! کارخانه‌های آرد هم مجبورند برای تهیه گندم مورد نیاز خود، متحمل هزینه‌های چند برابری حمل شوند و از آن بدتر، دولت نیز به واسطه چندین بار حمل مضاعف و هزینه‌های پنهانی همچون استهلاک جاده‌ها و کامیون‌ها و مصرف سوخت یارانه‌ای علاوه بر پرداخت هزینه انبارداری، بابت این بی‌برنامگی هم صدها میلیارد تومان خسارت پرداخت می‌کند.

برای خالی نماندن این پاناماکس‌های خشکی که امروز ساخت هر کدامشان شاید با خرید یک کشتی برابری کند، پیشنهاد می‌شود از محل مطالبات بین‌المللی کشور و با هدف پدافند غیرعامل، موجودی گندم کشور را به عنوان ذخیره استراتژیک تا سقف 10 میلیون تن افزایش داد. کاری که در دنیا امری عادی است و اکثر کشورهای جهان از این روش با استفاده از شیوه مدرن انبار‌داری  FIFOاستفاده می‌کنند و در همسایگی ما کشور قزاقستان که خود یکی از صادرکنندگان بزرگ گندم در جهان است، همواره 14 میلیون تن گندم به عنوان ذخیره استراتژیک دارد یا اینکه دولت در امور واردات گندم، خود را کنار بکشد و به جای اینکه رأساً یا از طریق برخی از شرکت‌ها که سنخیتی به امور گندم ندارند و در امر واردات گندم فعالیت می‌کنند، از آن‌دسته از کارخانه‌داران آرد که سیلوهای ذخیره‌سازی مناسب دارند، حمایت کند تا آن‌ها هم در راستای امور تجارت و ذخیره‌سازی گندم اقدام نمایند و خود نیز همچون یک پدر، ناظر بر امور فرزندانش باشد.      

ان شاءا...

غلامرضا مظاهری